بصیرتنا

ساخت وبلاگ
به گزارش خبرنگار  حوزه سینما  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، به نقل از سان، انیمیشن خانواده سیمپسون‌ها از آغاز نمایش خود در ۳۱ سال پیش، پیش‌بینی‌های دقیق و ترسناکی در مورد همه چیز از جمله سیاست و فناوری داشته است. مت گرونین خالق این انیمیشن کمدی است و پیش از این حدس زده بود که دونالد ترامپ رئیس جمهور بشود. او پرونده رسوایی گوشت اسب در سال ۲۰۱۳ و حتی ساخت ساعت هوشمند اپل را ۲۰ سال قبل از آنکه تولید شود، پیش بینی کرد.اولین قسمت از این انیمیشن در سال ۱۹۸۹ به نمایش در آمد و به نظر می‌رسد، اتفاقات بیشتری که در این مجموعه به تصویر کشیده شده در طول زندگی ما رخ دهد. برای مثال گفته می‌شود ۲۷ سال پیش تیم نویسندگان سیمپسون‌ها، بیماری همه گیر ویروس کرونا پیش بینی کرده بودند که در حال حاضر درگیر آن هستیم. البته در این انیمیشن بیماری از اوساکای ژاپن پخش شد نه چین.در ادامه پیشبینی‌هایی از این انیمیشن را ببینید که هنوز به واقعیت نپیوسته اند، اما احتمال آن‌ها وجود دارد.ساعت بیگ بن دیجیتالیاین جاذبه توریستی معروف، چندین بار در این انیمیشن به تصویر کشیده شده؛ اما به جای داشتن عقربه و شکلی آنالوگ به صورت دیجیتالی است. با توجه به سابقه آن‌ها و فرضیات، ایده تغییر بیگ بن به نسخه دیجیتالی چندان عجیب به نظر نمی‌رسد.مترجم بچهدر فصل سوم این برنامه، توسط یکی از شخصیت‌ها وسیله‌ای برای ترجمه طراحی می‌شود. در این قسمت رویای یک تاجر ساخت دستگاهی است که به بزرگسالان کمک کند، بهتر بتوانند نوزادان را درک کنند. در سال ۲۰۱۵، کشور چین ایده مشابهی را از طریق یک برنامه تلفن به نام مترجم گریه نوزادان ارائه داد که می‌تواند از روی گریه تشخیص دهد، کودک شما خسته و یا گرسنه است.ایوانکا ترامپ جا پا بصیرتنا...
ما را در سایت بصیرتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bsirtnaa بازدید : 88 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 23:57

یه ﻣﻌﻠﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮبي ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ. سنی ازش گذشته و حالا ﺍﻭﺍﺧﺮ ﺩﻭﺭﻩ ﯼ ﺧﺪﻣﺘﺶ ﺑﻮﺩ. علاوه بر تجربه، بسیار خوش اخلاق بود، ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺁﺭﻭﻡ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ داشتنی!. ما با تمام بچگیمون هرگز نمی خواستیم ناراحتیش رو ببینیم. وقت کلاس، ﻫﻤﻪ ﺳﺎﮐﺖ ﻣﻰﻧﺸﺴﺘﯿﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﺎﺵ ﮔﻮﺵ می دادیم.ﻫﻤﯿﺸﻪ می گفت: ﻫﺮ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺑﭙﺮﺳﯿﺪ، اگه ﺑﻠﺪ هم ﻧﺒﺎﺷﻢ، ﻣﯿﺮﻡ مطالعه میکنم و جواب میدم.ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﻗﻀﯿﻪ ﯼ ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺯﻛﺮﻳﺎﻯ ﺭﺍﺯﻯ قصد ساختنش را داشتند. ﺯﮐﺮﯾﺎﯼ ﺭﺍﺯﯼ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﺗﯿﮑﻪ ﮔﻮﺷﺖ ﺩﺭ ﭼﻬﺎﺭ ﻧﻘﻄﻪ از ﺷﻬﺮ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ، ﻫﺮ ﺟﺎ ﻛﻪ ﺩﯾﺮﺗﺮ ﻓﺎﺳﺪ ﺷﺪ، هموﻧﺠﺎ ﺩﺭﻣاﻧﮕﺎﻩ ﺭﻭ ﺩﺭﺳﺖ بسازيد.ﺑﻌﺪ ﺳﻮالهای ﻣﺎ ﺍﺯ ﺁﻗﺎ ﻣﻌﻠﻢ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ.بچه ها : آقا اجازه؟ سگها ﮔﻮشتها ﺭﻭ ﻧﺨﻮﺭﺩﻥ؟معلم : ﻧﻪ ﺣﺘﻤﺎ روی یکجای بلند یا محفوظ ﺑﻮﺩﻩ؛ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ!بچه ها : ﺩﺯﺩها یا فقیرها ﮔﻮشتها ﺭﻭ ﻧﺒﺮﺩﻥ؟معلم : ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ؛ ﺷﺎﻳﺪ ﮐﺴﯽ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﻮﺩﻩ؛بچه ها : ﮔﻮشتهایی ﻛﻪ ﺑﺮﺍی ﻓﺎﺳﺪ ﺷﺪﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ، ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻧﺒﻮﺩ؟معلم : ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎﻩ، ﭼﻬﺎﺭ ﺗﯿﮑﻪ ﮔﻮﺷﺖ ﺍﯾﺮﺍﺩﯼ ﻧﺪﺍشته ﻛﻪ ﻓﺎﺳﺪ بشه؛بچه ها : ﺍﮔﻪ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺍﺯ ﮔﻮشتها، ﺳﺎﻟﻢ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﻦ، ﮐﺠﺎ ﺩﺭﻣﻮﻧﮕﺎﻩ ﺭﻭ میسازند؟معلم : ﺳﻮﺍﻝ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﻮﺩ ﺣﺘﻤﺎ باز هم ﺻﺒﺮ ﻣﯿﮑردند ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ ﮐﺪﻭﻡ ﺗﻴﻜﻪ ﮔﻮﺷﺖ زودتر فاسد میشه؛بچه ها : ﺍﻭﻥ ﮔﻮﺷتی ﮐﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﻣﻮﻧﺪه ﺭﻭ ﺁﺧﺮﺵ ﻣﻴﺨﻮﺭﻧﺪ؟معلم: ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ، ﭘﺴﺮﺟﺎﻥ ﺣﺘﻤﺎ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻥ ﺩﻳﮕﻪ...؛بچه ها از این دست سوالها پرسیدند تا اینکه معلم عصبانی و ناراحت شده و از جایش بلد شد و رفت بیرون کلاس قدم زد. ﯾﻪ ﮐﻢ ﻛﻪ آﺭوﻡ ﺷﺪ، برگشت و سرجایش ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﺩﻭﺭﻩ ي ﺧﺪﻣﺘﻢ تموﻡ میشه. ﺑﻪ آﺧﺮ ﻋﻤﺮﻡ ﻫﻢ چیز ﺯﯾﺎﺩی نموﻧﺪه! ﻭﻟﯽ ﺩﻟﻢ می سوزه، ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻤﻠﮑﺘﻢ! ﮐﻪ ﺫﻫﻦ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﯿﮑﺶ، اینقدر ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ...!همه شون ﻧﮕﺮﺍﻥ ﮔﻮﺷت ﻫﺴﺘﻨﺪ. از بین این همه سوال که درباره گوشت پرسیدید یک نفر نپرسید درمانگا بصیرتنا...
ما را در سایت بصیرتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bsirtnaa بازدید : 107 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 23:57